Kayıtlar

اشعار سیدعلی صالحی ...Seyyid Salihi Şiirleri....

Resim
  ا شعار سیدعلی صالحی چرا به یاد نمی‌آورم ؟ چرا به یاد نمی‌آورم ؟ به گمانم تو حرفی برای گفتن داشتی هرگز هیچ شبی دیدگان تو را نبوسید گفتی مراقب انار و آینه باش گفتی از کنار پنجره چیزی شبیه یک پرنده گذشت زبانِ زمستان و مراثی میله‌ها عاشق‌شدن در دی‌ماه مردن به‌وقت شهریور   چرا به یاد نمی‌آورم ؟ همیشه‌ی بودن با هم بودن نیست   چرا به یاد نمی‌آورم ؟ مرا از به یاد آوردنِ آسمان و ترانه ترسانده‌اند مرا از به یاد آوردنِ تو و تغزلِ تنهایی ترسانده‌اند گفتی برای بردنِ بوی پیراهن‌ات برخواهی گشت من تازه از خوابِ یک صدف از کف هفت دریا آمده بودم انگار هزار کبوتربچه‌ی منتظر در پسِ چشم‌هات دلواپسی مرا می‌نگریست سیدعلی صالحی به آغوش و بوسه های مگوی باز خواهیم گشت آمده از جایی دور اما زاده زمین ام امانت دار آب و گیاه آورنده آرامش و اعتبار امیدم من به نام اهل زمین است که زنده ام زمین با سنگ ها و سایه هایش من با واژه ها و ترانه هایم هر دو زیستن در باران را از نخستین لذت بوسه آموخته ایم زمین در تعلق خاطر من و من در تعلق خاطر تو کامل ام ما همه اگ