Print Friendly and PDF

Hakim Senâi Divanı Fihrist

 

DİKKAT: Aradığınız şiirin üzerine tıklayın ve biraz bekleyin. İnternet hızına göre o şiir gelecektir.

Table of Contents

دیوان حکیم‌ابوالمجد مجدود بن آدم سنائی غزنوی

مشخصات کتاب

معرفی

دیوان اشعار

غزلیات

حرف ا

غزل شماره 1: احسنت و زه ای نگار زیبا

غزل شماره 2: جمالت کرد جانا هست ما را

غزل شماره 3: بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا

غزل شماره 4: باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را

غزل شماره 5: باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را

غزل شماره 6: می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را

غزل شماره 7: جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را

غزل شماره 8: انعم‌الله صباح ای پسرا

غزل شماره 9: ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را

غزل شماره 10: در ده پسرا می مروق را

غزل شماره 11: چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را

غزل شماره 12: مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را

غزل شماره 13: ساقیا دل شد پر از تیمار پر کن جام را

غزل شماره 14: ساقیا دانی که مخموریم در ده جام را

غزل شماره 15: من کیم کاندیشهٔ تو هم نفس باشد مرا

غزل شماره 16: نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا

غزل شماره 17: ای به بر کرده بی وفایی را

غزل شماره 18: مرحبا مرحبا برای هلالا

غزل شماره 19: ای همه خوبی در آغوش شما

غزل شماره 20: ای ز عشقت روح را آزارها

غزل شماره 21: ای از بنفشه ساخته بر گل مثالها

غزل شماره 22: ما باز دگر باره برستیم ز غمها

حرف ب

غزل شماره 23: فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب

غزل شماره 24: از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب

حرف ت

غزل شماره 25: ای لعبت صافی صفات ای خوشتر از آب حیات

غزل شماره 26: دوش مرا عشق تو از جامه برانگیخت

غزل شماره 27: این رنگ نگر که زلفش آمیخت

غزل شماره 28: تا نقش خیال دوست با ماست

غزل شماره 29: از عشق روی دوست حدیثی به دست ماست

غزل شماره 30: ای مسلمانان مرا در عشق آب بت غیر تست

غزل شماره 31: ماهرویا در جهان آوازهٔ تست

غزل شماره 32: تا گل لعل روی بنمودست

غزل شماره 33: این چه جمالست و ناز کز تو در ایام تست

غزل شماره 34: تا هلاک عاشقان از طرهٔ شبرنگ تست

غزل شماره 35: ماه شب گمرهان عارض زیبای تست

غزل شماره 36: بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تراست

غزل شماره 37: تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست

غزل شماره 38: ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تراست

غزل شماره 39: هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست

غزل شماره 40: راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست

غزل شماره 41: ای پر در گوش من ز چنگت

غزل شماره 42: توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست

غزل شماره 43: زان چشم پر از خمار سرمست

غزل شماره 44: دوست چنان باید کان منست

غزل شماره 45: تا خیال آن بت قصاب در چشم منست

غزل شماره 46: ای جان جهان کبر تو هر روز فزونست

غزل شماره 47: ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست

غزل شماره 48: دارم سر خاک پایت ای دوست

غزل شماره 49: روی تو ای دلفروز گر نه چو ماهست

غزل شماره 50: گر تو پنداری که جز تو غمگسارم نیست هست

غزل شماره 51: گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست

غزل شماره 52: کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست

غزل شماره 53: ای ساقی می بیار پیوست

غزل شماره 54: سبب عاشقان نه نیکوییست

غزل شماره 55: نرگسین چشما به گرد نرگس تو تیر چیست

غزل شماره 56: ماه رویا گرد آن رخ زلف چون زنجیر چیست

غزل شماره 57: عشق بازیچه و حکایت نیست

غزل شماره 58: ای پسر عشق را شکایت نیست

غزل شماره 59: هر کرا درد بی نهایت نیست

غزل شماره 60: چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست

غزل شماره 61: معشوقه از آن ظریفتر نیست

غزل شماره 62: جام می پر کن که بی جام میم انجام نیست

غزل شماره 63: جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست

غزل شماره 64: عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست

غزل شماره 65: کار دل باز ای نگارینا ز بازی در گذشت

غزل شماره 66: سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت

غزل شماره 67: زینهاد این یادگار از دست رفت

غزل شماره 68: عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت

غزل شماره 69: هر آن روزی که باشم در خرابات

غزل شماره 70: تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات

غزل شماره 71: چه خواهی کرد قرایی و طامات

غزل شماره 72: نخواهم من طریق و راه طامات

غزل شماره 73: گل به باغ آمده تقصیر چراست

غزل شماره 74: ای مستان خیزید که هنگام صبوحست

غزل شماره 75: رازی ز ازل در دل عشاق نهانست

غزل شماره 76: راه فقرست ای برادر فاقه در وی رفتنست

غزل شماره 77: دوش رفتم به سر کوی به نظارهٔ دوست

غزل شماره 78: اندر دل من عشق تو نور یقینست

غزل شماره 79: شور در شهر فگند آن بت زنارپرست

غزل شماره 80: در کوی ما که مسکن خوبان سعتریست

غزل شماره 81: ای سنایی خواجگی در عشق جانان شرط نیست

غزل شماره 82: هر که در راه عشق صادق نیست

غزل شماره 83: ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست

غزل شماره 84: در دل آن را که روشنایی نیست

غزل شماره 85: دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت

حرف د

غزل شماره 86: نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور باد

غزل شماره 87: معشوق به سامان شد تا باد چنین باد

غزل شماره 88: دوش یارم به بر خویش مرا بار نداد

غزل شماره 89: روزی دل من مرا نشان داد

غزل شماره 90: تا نگار من ز محفل پای در محمل نهاد

غزل شماره 91: این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشان نهاد

غزل شماره 92: تا کی کنم از طرهٔ تو فریاد

غزل شماره 93: ایام چو من عاشق جانباز نیابد

غزل شماره 94: مرا عشق نگارینم چو آتش در جگر بندد

غزل شماره 95: کسی کاندر تو دل بندد همی بر خویشتن خندد

غزل شماره 96: آنکس که ز عاشقی خبر دارد

غزل شماره 97: دلم با عشق آن بت کار دارد

غزل شماره 98: آنرا که خدا از قلم لطف نگارد

غزل شماره 99: با من بت من تیغ جفا آخته دارد

غزل شماره 100: نور رخ تو قمر ندارد

غزل شماره 101: آنی که چو تو گردش ایام ندارد

غزل شماره 102: تا لب تو آنچه بهتر آن برد

غزل شماره 103: منم که دل نکنم ساعتی ز مهر تو سرد

غزل شماره 104: زلف پر تابت ما در تاب کرد

غزل شماره 105: عاشقی تا در دل ما راه کرد

غزل شماره 106: سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد

غزل شماره 107: روی خوبت نهان چه خواهی کرد

غزل شماره 108: ناز را رویی بباید همچو ورد

غزل شماره 109: ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد

غزل شماره 110: صحبت معشوق انتظار نیرزد

غزل شماره 111: عشق آن معشوق خوش بر عقل و بر ادراک زد

غزل شماره 112: خوبت آراست ای غلام ایزد

غزل شماره 113: زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد

غزل شماره 114: زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد

غزل شماره 115: چه رنگهاست که آن شوخ دیده نامیزد

غزل شماره 116: دگر گردی روا باشد دلم غمگین چرا باشد

غزل شماره 117: معشوق که او چابک و چالاک نباشد

غزل شماره 118: هر دل که قرین غم نباشد

غزل شماره 119: در مهر ماه زهدم و دینم خراب شد

غزل شماره 120: از دوست به هر جوری بیزار نباید شد

غزل شماره 121: دل به تحفه هر که او در منزل جانان کشد

غزل شماره 122: ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد

غزل شماره 123: بر مه از عنبر معشوق من چنبر کند

غزل شماره 124: گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند

غزل شماره 125: وصال حالت اگر عاشقی حلال کند

غزل شماره 126: مردمان دوستی چنین نکنند

غزل شماره 127: گر سال عمر من به سر آید روا بود

غزل شماره 128: آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر بود

غزل شماره 129: چون دو زلفین تو کمند بود

غزل شماره 130: عاشق و یار یار باید بود

غزل شماره 131: هزار سال به امید تو توانم بود

غزل شماره 132: روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود

غزل شماره 133: از هر چه گمان بر دلم یار نه آن بود

غزل شماره 134: نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود

غزل شماره 135: با او دلم به مهر و مودت یگانه بود

غزل شماره 136: هر کرا در دل خمار عشق و برنایی بود

غزل شماره 137: هر زمان از عشقت ای دلبر دل من خون شود

غزل شماره 138: ای یار بی تکلف ما را نبید باید

غزل شماره 139: ترا باری چو من گر یار باید

غزل شماره 140: تا رقم عاشقی در دلم آمد پدید

غزل شماره 141: لشکر شب رفت و صبح اندر رسید

غزل شماره 142: اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد

غزل شماره 143: معشوق مرا ره قلندر زد

غزل شماره 144: روزی بت من مست به بازار برآمد

غزل شماره 145: هر که در کوی خرابات مرا بار دهد

غزل شماره 146: دوش ما را در خراباتی شب معراج بود

غزل شماره 147: هر که در عاشقی تمام بود

غزل شماره 148: هر که در بند خویشتن نبود

غزل شماره 149: هر کو به راه عاشقی اندر فنا شود

غزل شماره 150: هر کو به خرابات مرا راه نماید

غزل شماره 151: جمع خراباتیان سوز نفس کم کنید

غزل شماره 152: میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید

غزل شماره 153: بیهوده چه شینید اگر مرد مصافید

غزل شماره 154: عاشق مشوید اگر توانید

حرف ر

غزل شماره 155: هر که او معشوق دارد گو چو من عیار دار

غزل شماره 156: ای من غلام عشق که روزی هزار بار

غزل شماره 157: جانا ز غم عشق تو من زارم من زار

غزل شماره 158: مارا مدار خوار که ما عاشقیم و زار

غزل شماره 159: زهی حسن و زهی عشق و زهی نور و زهی نار

غزل شماره 160: ای سنایی خیز و در ده آن شراب بی خمار

غزل شماره 161: زینهار ای یار گلرخ زینهار

غزل شماره 162: ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان دو مار

غزل شماره 163: هر کرا در دل بود بازار یار

غزل شماره 164: چون رخ به سراب آری ای مه به شراب اندر

غزل شماره 165: ماهی که ز رخسارش فتنه‌ست به چین اندر

غزل شماره 166: غریبیم چون حسنت ای خوش پسر

غزل شماره 167: تا کی از ناموس هیهات ای پسر

غزل شماره 168: راحتی جان را به گفتار ای پسر

غزل شماره 169: صبح پیروزی برآمد زود بر خیز ای پسر

غزل شماره 170: حلقهٔ زلف تو در گوش ای پسر

غزل شماره 171: باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر

غزل شماره 172: ماه مجلس خوانمت یا سرو بستان ای پسر

غزل شماره 173: من ترا ام حلقه در گوش ای پسر

غزل شماره 174: چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای پسر

غزل شماره 175: زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر

غزل شماره 176: همواره جفا کردن تا کی بود ای دلبر

غزل شماره 177: ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر

غزل شماره 178: ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر

غزل شماره 179: ساقیا می ده و نمی کم گیر

غزل شماره 180: هر زمان چنگ بر کنار مگیر

حرف ز

غزل شماره 181: سکوت معنویان را بیا و کار بساز

غزل شماره 182: با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز

غزل شماره 183: تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز

حرف س

غزل شماره 184: دلبر من عین کمالست و بس

غزل شماره 185: چون تو نمودی جمال عشق بتان شد هوس

غزل شماره 186: ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من عسس

غزل شماره 187: ای من غلام روی تو تا در تنم باشد نفس

حرف ش

غزل شماره 188: ای ز ما سیر آمده بدرود باش

غزل شماره 189: ای ز خوبی مست هان هشیار باش

غزل شماره 190: ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش

غزل شماره 191: ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش

غزل شماره 192: ای پسر میخواره و قلاش باش

غزل شماره 193: بامدادان شاه خود را دیده‌ام بر مرکبش

غزل شماره 194: ای سنایی جان ده و در بند کام دل مباش

غزل شماره 195: ای جهان افروز دلبر ای بت خورشید فش

غزل شماره 196: دلم برد آن دلارامی که در چاه زنخدانش

غزل شماره 197: برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش

غزل شماره 198: الا ای دلربای خوش بیا کامد بهاری خوش

غزل شماره 199: بر من از عشقت شبیخون بود دوش

غزل شماره 200: چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش

غزل شماره 201: از فلک در تاب بودم دی و دوش

غزل شماره 202: در عشق تو ای نگار خاموش

غزل شماره 203: دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش

غزل شماره 204: ز جزع و لعلت ای سیمین بناگوش

غزل شماره 205: چون نهی زلف تافته بر گوش

غزل شماره 206: ای جور گرفته مذهب و کیش

غزل شماره 207: آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش

غزل شماره 208: ای زلف تو تکیه کرده بر گوش

غزل شماره 209: ای بس قدح درد که کردست دلم نوش

حرف ط

غزل شماره 210: تا به بستانم نشاندی بر بساط انبساط

حرف ق

غزل شماره 211: ای زلف تو بند و دام عاشق

غزل شماره 212: خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق

غزل شماره 213: تا دل من صید شد در دام عشق

غزل شماره 214: از حل و از حرام گذشتست کام عشق

غزل شماره 215: تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق

حرف ک

غزل شماره 216: من کیستم ای نگار چالاک

غزل شماره 217: ای بلبل وصل تو طربناک

حرف ل

غزل شماره 218: در زلف تو دادند نگارا خبر دل

حرف م

غزل شماره 219: ای ساقی خیز و پر کن آن جام

غزل شماره 220: هر شب نماز شام بود شادیم تمام

غزل شماره 221: بس که من دل را به دام عشق خوبان بسته‌ام

غزل شماره 222: دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خوانده‌ام

غزل شماره 223: برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زنده‌ام

غزل شماره 224: صنما تا بزیم بندهٔ دیدار توام

غزل شماره 225: بستهٔ یار قلندر مانده‌ام

غزل شماره 226: تا بر آن روی چو ماه آموختم

غزل شماره 227: از همت عشق بافتوحم

غزل شماره 228: دگر بار ای مسلمانان به قلاشی در افتادم

غزل شماره 229: تا من به تو ای بت اقتدی کردم

غزل شماره 230: دستی که به عهد دوست دادیم

غزل شماره 231: ما عاشق همت بلندیم

غزل شماره 232: خیز تا ما یک قدم بر فرق این عالم زنیم

غزل شماره 233: خیز تا بر یاد عشق خوبرویان می‌زنیم

غزل شماره 234: پسرا خیز تا صبوح کنیم

غزل شماره 235: خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم

غزل شماره 236: گفتم از عشقش مگر بگریختم

غزل شماره 237: الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم

غزل شماره 238: من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم

غزل شماره 239: ترا دل دادم ای دلبر شبت خوش باد من رفتم

غزل شماره 240: تا به رخسار تو نگه کردم

غزل شماره 241: به دردم به دردم که اندیشه دارم

غزل شماره 242: ای یار سر مهر و مراعات تو دارم

غزل شماره 243: روزی که رخ خوب تو در پیش ندارم

غزل شماره 244: الحق نه دروغ سخت زارم

غزل شماره 245: می ده پسرا که در خمارم

غزل شماره 246: چو آمد روی بر رویم که باشم من که من باشم

غزل شماره 247: فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون باشم

غزل شماره 248: روا داری که بی روی تو باشم

غزل شماره 249: من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم

غزل شماره 250: چو دانستم که گردنده‌ست عالم

غزل شماره 251: ای چهرهٔ تو چراغ عالم

غزل شماره 252: در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم

غزل شماره 253: مسلم کن دل از هستی مسلم

غزل شماره 254: ای ناگزران عقل و جانم

غزل شماره 255: ای دیدن تو حیات جانم

غزل شماره 256: آمد بر من جهان و جانم

غزل شماره 257: به صفت گر چه نقش بی جانم

غزل شماره 258: تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم

غزل شماره 259: هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم

غزل شماره 260: از عشق ندانم که کیم یا به که مانم

غزل شماره 261: دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم

غزل شماره 262: بی تو یک روز بود نتوانم

غزل شماره 263: روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم

غزل شماره 264: ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم

غزل شماره 265: بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم

غزل شماره 266: تا کی ز تو من عذاب بینم

غزل شماره 267: بی صحبت تو جهان نخواهم

غزل شماره 268: ای دو زلفت دراز و بالا هم

غزل شماره 269: ای به رخسار کفر و ایمان هم

غزل شماره 270: لبیک زنان عشق ماییم

غزل شماره 271: خورشید تویی و ذره ماییم

غزل شماره 272: ما را میفگنید که ما اوفتاده‌ایم

غزل شماره 273: دلبرا ما دل به چنگال بلا بسپرده‌ایم

غزل شماره 274: از پی تو ز عدم ما به جهان آمده‌ایم

غزل شماره 275: ما کلاه خواجگی اکنون ز سر بنهاده‌ایم

غزل شماره 276: تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم

غزل شماره 277: چشم روشن بادمان کز خود رهایی یافتیم

غزل شماره 278: رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم

غزل شماره 279: سر بر خط عاشقی نهادیم

غزل شماره 280: ما فوطه و فوطه پوش دیدیم

غزل شماره 281: نه سیم نه دل نه یار داریم

غزل شماره 282: آمد گه آنکه ساغر آریم

غزل شماره 283: ما عشق روی آن نگاریم

غزل شماره 284: خیز تا می خوریم و غم نخوریم

غزل شماره 285: خیز تا دامن ز چرخ هفتمین برتر کشیم

غزل شماره 286: ما قد ترا بنده‌تر از سرو روانیم

غزل شماره 287: گرچه از جمع بی نیازانیم

غزل شماره 288: ما همه راه لب آن دلبر یغما زنیم

غزل شماره 289: او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم

حرف ن

غزل شماره 290: باز ماندم در بلایی الغیاث ای دوستان

غزل شماره 291: سنایی را یکی برهان ز ننگ و نام جان ای جان

غزل شماره 292: مرا عشقت بنامیزد بدانسان پرورید ای جان

غزل شماره 293: تماشا را یکی بخرام در بستان جان ای جان

غزل شماره 294: جانا نخست ما را مرد مدام گردان

غزل شماره 295: ای وصل تو دستگیر مهجوران

غزل شماره 296: عاشقی گر خواهد از دیدار معشوقی نشان

غزل شماره 297: چون در معشوق کوبی حلقه عاشق‌وار زن

غزل شماره 298: چنگ در فتراک عشق هیچ بت رویی مزن

غزل شماره 299: جام را نام ای سنایی گنج کن

غزل شماره 300: ساقیا مستان خواب آلوده را بیدار کن

غزل شماره 301: خانهٔ طاعات عمارت مکن

غزل شماره 302: قومی که به افلاس گراید دل ایشان

غزل شماره 303: جوانی کردم اندر کار جانان

غزل شماره 304: ز دست مکر وز دستان جانان

غزل شماره 305: همه جانست سر تا پای جانان

غزل شماره 306: تخم بد کردن نباید کاشتن

غزل شماره 307: نی‌نی به ازین باید با دوست وفا کردن

غزل شماره 308: چیست آن زلف بر آن روی پریشان کردن

غزل شماره 309: جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن

غزل شماره 310: ای به راه عشق خوبان گام بر میخواره زن

غزل شماره 311: ای سنایی در ره ایمان قدم هشیار زن

غزل شماره 312: ای برادر در ره معنی قدم هشیار زن

غزل شماره 313: ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن

غزل شماره 314: گر رهی خواهی زدن بر پردهٔ عشاق زن

غزل شماره 315: عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن

غزل شماره 316: خیز ای بت و در کوی خرابی قدمی زن

غزل شماره 317: ای رخ تو بهار و گلشن من

غزل شماره 318: ای نگار دلبر زیبای من

غزل شماره 319: گر کار بجز مستی اسکندر می من

غزل شماره 320: ای دوست ره جفا رها کن

غزل شماره 321: ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن

غزل شماره 322: این که فرمودت که رو با عاشقان بیداد کن

غزل شماره 323: ای باد به کوی او گذر کن

غزل شماره 324: غلاما خیز و ساقی را خبر کن

غزل شماره 325: غریب و عاشقم بر من نظر کن

غزل شماره 326: بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن

غزل شماره 327: ساقیا برخیز و می در جام کن

غزل شماره 328: ای شوخ دیده اسب جفا بیش زین مکن

غزل شماره 329: جانا دل دشمنان حزین کن

غزل شماره 330: چشمکان پیش من پر آب مکن

غزل شماره 331: مکن آن زلف را چو دال مکن

غزل شماره 332: ای دل ار مولای عشقی یاد سلطانی مکن

غزل شماره 333: جانا اگر چه یار دگر می‌کنی مکن

غزل شماره 334: ای نموده عاشقی بر زلف و چاک پیرهن

غزل شماره 335: صبر کم گشت و عشق روز افزون

غزل شماره 336: ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین

غزل شماره 337: ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست این

غزل شماره 338: ای رشک رخ حورا آخر چه جمالست این

غزل شماره 339: خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین

غزل شماره 340: خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین

غزل شماره 341: جاوید زی ای تو جان شیرین

غزل شماره 342: اسب را باز کشیدی در زین

حرف ه

غزل شماره 343: ای لعبت مشکین کله بگشای گوی از آن کله

غزل شماره 344: چون سخن زان زلف و رخ گویی مگو از کفر و دین

حرف و

غزل شماره 345: گر نشد عاشق دو زلف یار بر رخسار او

غزل شماره 346: ای جهانی پر از حکایت تو

غزل شماره 347: ای شکسته رونق بازار جان بازار تو

غزل شماره 348: ای همه انصاف‌جویان بندهٔ بیداد تو

غزل شماره 349: خنده گریند همی لاف زنان بر در تو

غزل شماره 350: حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو

غزل شماره 351: ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو

غزل شماره 352: ای مونس جان من خیال تو

غزل شماره 353: ای دریغا گر رسیدی دی به من پیغام تو

غزل شماره 354: موی چون کافور دارم از سر زلفین تو

غزل شماره 355: تا کی از عشوه و بهانهٔ تو

غزل شماره 356: عاشقم بر لعل شکرخای تو

غزل شماره 357: باز افتادیم در سودای تو

غزل شماره 358: ای گشته ز تابش صفای تو

غزل شماره 359: ای کعبهٔ من در سرای تو

غزل شماره 360: تا بدیدم زلف عنبرسای تو

غزل شماره 361: ای ببرده آب آتش روی تو

غزل شماره 362: باد عنبر برد خاک کوی تو

غزل شماره 363: گر خسته دل همی نپسندی بیار رو

غزل شماره 364: ای خواب ز چشم من برون شو

غزل شماره 365: خه خه ای جان علیک عین‌الله

غزل شماره 366: ای قوم مرا رنجه مدارید علی‌الله

غزل شماره 367: ای ز آب زندگانی آتشی افروخته

غزل شماره 368: ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگداخته

غزل شماره 369: من نه ارزیزم ز کان انگیخته

غزل شماره 370: ای نقاب از روی ماه آویخته

غزل شماره 371: بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه

غزل شماره 372: آن جام لبالب کن و بردار مرا ده

غزل شماره 373: ساقیا مستان خواب‌آلوده را آواز ده

غزل شماره 374: ای من مه نو به روی تو دیده

غزل شماره 375: ای مهر تو بر سینهٔ من مهر نهاده

غزل شماره 376: ای سنایی خیز و بشکن زود قفل میکده

غزل شماره 377: زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده

غزل شماره 378: از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله

غزل شماره 379: دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه

غزل شماره 380: پر کن صنما هلاقنینه

غزل شماره 381: جان جز پیش خود چمانه منه

حرف ی

غزل شماره 382: گر بگویی عاشقی با ما هم از یک خانه‌ای

غزل شماره 383: سینه مکن گرچه سمن سینه‌ای

غزل شماره 384: عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای

غزل شماره 385: این چه رنگست برین گونه که آمیخته‌ای

غزل شماره 386: ای جان و جهان من کجایی

غزل شماره 387: جانا نگویی آخر ما را که تو کجایی

غزل شماره 388: ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی

غزل شماره 389: از ماه رخی نوش لبی شوخ بلایی

غزل شماره 390: ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی

غزل شماره 391: ای پیشهٔ تو جفانمایی

غزل شماره 392: ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی

غزل شماره 393: آخر شرمی بدار چند ازین بدخویی

غزل شماره 394: بتا پای این ره نداری چه پویی

غزل شماره 395: کودکی داشتم خراباتی

غزل شماره 396: ای آنکه به دو لب سبب آب حیاتی

غزل شماره 397: غالیه بر عاج برآمیختی

غزل شماره 398: باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی

غزل شماره 399: تا مسند کفر اندر اسلام نهادستی

غزل شماره 400: اگر در کوی قلاشی مرا یکبار بارستی

غزل شماره 401: دلا تا کی سر گفتار داری

غزل شماره 402: آن دلبر عیار من ار یار منستی

غزل شماره 403: یار اگر در کار من بیمار ازین به داشتی

غزل شماره 404: صنما آن خط مشکین که فراز آوردی

غزل شماره 405: ای راه ترا دلیل دردی

غزل شماره 406: تا معتکف راه خرابات نگردی

غزل شماره 407: زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی

غزل شماره 408: زهی پیمان شکن دلبر نکوپیمان به سر بردی

غزل شماره 409: دلم بردی و جان بر کار داری

غزل شماره 410: روی چو ماه داری زلف سیاه داری

غزل شماره 411: ای آنکه رخ چو ماه داری

غزل شماره 412: انصاف بده که نیک یاری

غزل شماره 413: در ره روش عشق چه میری چه اسیری

غزل شماره 414: عشق و شراب و یار و خرابات و کافری

غزل شماره 415: نگویی تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمری

غزل شماره 416: چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی

غزل شماره 417: ای گل آبدار نوروزی

غزل شماره 418: ای سنایی چو تو در بند دل و جان باشی

غزل شماره 419: لولو خوشاب من از چنگ شد یکبارگی

غزل شماره 420: به درگاه عشقت چه نامی چه ننگی

غزل شماره 421: الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا جامی

غزل شماره 422: ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی

غزل شماره 423: تا به گرد روی آن شیرین پسر گردم همی

غزل شماره 424: ای چشم و چراغ آن جهانی

غزل شماره 425: ای زبدهٔ راز آسمانی

غزل شماره 426: تو آفت عقل و جان و دینی

غزل شماره 427: گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی

غزل شماره 428: دلم بربود شیرینی نگاری سرو سیمینی

غزل شماره 429: الا ای نقش کشمیری الا ای حور خرگاهی

غزل شماره 430: عاشق نشوی اگر توانی

غزل شماره 431: ربی و ربک‌الله ای ماه تو چه ماهی

غزل شماره 432: برخی رویتان من ای رویتان چو ماهی

غزل شماره 433: صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی

غزل شماره 434: گفتی که نخواهیم ترا گر بت چینی

غزل شماره 435: صبحدمان مست برآمد ز کوی

قصاید

حرف ا

شماره قصیده 1: ای چو نعمان‌بن ثابت در شریعت مقتدا

شماره قصیده 2: کفر و ایمان را هم اندر تیرگی هم در صفا

شماره قصیده 3: ای نهاده پای همت بر سر اوج سما

شماره قصیده 4: تا ز سر شادی برون ننهند مردان صفا

شماره قصیده 5: ای سنایی گر همی جویی ز لطف حق سنا

شماره قصیده 6: منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا

شماره قصیده 7: مکن در جسم و جان منزل، که این دونست و آن والا

شماره قصیده 8: ای بنام و خوی خوش میراث دار مصطفا

شماره قصیده 9: آراست جهاندار دگرباره جهان را

شماره قصیده 10: شاه را خواهی که بینی، خاک شو درگاه را

شماره قصیده 11: ای خواجه چه تفضیل بود جانوری را

شماره قصیده 12: دیده نبیند همی، نقش نهان ترا

شماره قصیده 13: ای ازل دایه بوده جان ترا

شماره قصیده 14: تا کی ز هر کسی ز پی سیم بیم ما

شماره قصیده 15: ای در دل مشتاقان از عشق تو بستانها

حرف ب

شماره قصیده 16: او کیست مرا یارب او کیست مرا یارب

شماره قصیده 17: عربی‌وار دلم برد یکی ماه عرب

شماره قصیده 18: احسنت یا بدرالدجی لبیک یا وجه‌العرب

شماره قصیده 19: یارب چه بود آن تیرگی و آن راه دور و نیمشب

شماره قصیده 20: بتی که گر فکند یک نظر بر آتش و آب

حرف ت

شماره قصیده 21: مرد هشیار در این عهد کمست

شماره قصیده 22: سنایی سنای خرد را سزاست

شماره قصیده 23: سنایی کنون با ضیا و سناست

شماره قصیده 24: مردی و جوانمردی آئین و ره ماست

شماره قصیده 25: خاک را از باد بوی مهربانی آمدست

شماره قصیده 26: آن طبع را که علم و سخاوت شعار نیست

شماره قصیده 27: عقل را تدبیر باید عشق را تدبیر نیست

شماره قصیده 28: کفر و ایمان دو طریقیست که آن پنهان نیست

شماره قصیده 29: ای بنده ره شوق ملک بی خطری نیست

حرف د

شماره قصیده 30: مهر بندهٔ آن رخ چون ماه باد

شماره قصیده 31: همچو مردان یک قدم در راه دین باید نهاد

شماره قصیده 32: کسی کاندر صف گبران به بتخانه کمر بندد

شماره قصیده 33: ای چو عقل از کل موجودات فرد

شماره قصیده 34: مسلمانان سرای عمر، در گیتی دو در دارد

شماره قصیده 35: اگر ذاتی تواند بود کز هستی توان دارد

شماره قصیده 36: دل بی لطف تو جان ندارد

شماره قصیده 37: تا باز فلک طبع هوا را چو هوا کرد

شماره قصیده 38: ثابت من قصد خرابات کرد

شماره قصیده 39: دی دل ما فگار خواهد کرد

شماره قصیده 40: باز جانها شکار خواهد کرد

شماره قصیده 41: مبارز او بود کاول غزا با جان و تن گیرد

شماره قصیده 42: وجود عشق عاشق را وجود اندر عدم سازد

شماره قصیده 43: روزی که جان من ز فراقش بلا کشد

شماره قصیده 44: خورشید چو از حوت به برج حمل آمد

شماره قصیده 45: ای سنایی ز جسم و جان تا چند

شماره قصیده 46: این ابلهان که بی‌سبب دشمن منند

شماره قصیده 47: کرد رفت از مردمان اندر جهان اقوال ماند

شماره قصیده 48: عقل کل در نقش روی دلبرم حیران بماند

شماره قصیده 49: ای مسلمانان خلایق حال دیگر کرده‌اند

شماره قصیده 50: باز متواری روان عشق صحرایی شدند

شماره قصیده 51: عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند

شماره قصیده 52: مرحبا بحری که از آب و گلش گوهر برند

شماره قصیده 53: چون همی از باغ بوی زلف یار ما زند

شماره قصیده 54: باش تا حسن نگارم خیمه بر صحرا زند

شماره قصیده 55: روز بر عاشقان سیاه کند

شماره قصیده 56: روشن آن بدری که کمتر منزلش عالم بود

شماره قصیده 57: ای رفیقان دوش ما را در سرایی سور بود

شماره قصیده 58: در جهان دردی طلب کان عشق سوز جان بود

شماره قصیده 59: سوز شوق ملکی بر دلت آسان نشود

شماره قصیده 60: ای خدایی که رهیت افسر دو جهان نشود

شماره قصیده 61: تا بد و نیک جهان پیش تو یکسان نشود

شماره قصیده 62: درین مقام طرب بی تعب نخواهی دید

شماره قصیده 63: قصهٔ یوسف مصری همه در چاه کنید

شماره قصیده 64: ای حریفان ما نه زین دستیم دستی برنهید

حرف ر

شماره قصیده 65: طالع از طالعت عجایب‌تر

شماره قصیده 66: دوش سرمست نگارین من آن طرفه پسر

شماره قصیده 67: از خلافست اینهمه شر در نهاد بوالبشر

شماره قصیده 68: بیخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر

شماره قصیده 69: ای ذات تو ناشده مصور

شماره قصیده 70: مرد کی گردد به گرد هفت کشور نامور

شماره قصیده 71: ای خداوندان مال الاعتبار الاعتبار

شماره قصیده 72: آبرویی کان شود بی علم و بی عقل آشکار

شماره قصیده 73: ای خردمند موحد پاک دین هوشیار

شماره قصیده 74: ای گردن احرار به شکر تو گرانبار

شماره قصیده 75: طلب ای عاشقان خوش رفتار

شماره قصیده 76: ای بی سببی از بر ما رفته به آزار

شماره قصیده 77: نیست عشق لایزالی را در آن دل هیچ کار

شماره قصیده 78: تا چرخ برگشاد گریبان نوبهار

شماره قصیده 79: کر ناگه گنبد بسیار سال عمر خوار

شماره قصیده 80: زیبد ار بی مایه عطاری کند پیوسته یار

شماره قصیده 81: ای دل از عقبات باید دست از دنیا بدار

شماره قصیده 82: زیر مهر پادشاه زری در آرد روزگار

شماره قصیده 83: ای خنده زنان بوس تو بر تنگ شکر بر

شماره قصیده 84: نشود پیش دو خورشید و دو مه تاری تیر

شماره قصیده 85: ای سنایی جهد کن تا پیش سلطان ضمیر

شماره قصیده 86: در کف خذلان و ذل فتح و ظفر گشتی اسیر

شماره قصیده 87: ای دل به کوی فقر زمانی قرار گیر

حرف ز

شماره قصیده 88: ای دل خرقه سوز مخرقه ساز

شماره قصیده 89: ای سنایی کی شوی در عشقبازی دیده باز

حرف س

شماره قصیده 90: درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس

شماره قصیده 91: یکی بهتر ببینید ایها الناس

حرف ش

شماره قصیده 92: به آب ماند یار مرا صفات و صفاش

شماره قصیده 93: ای جوان زیر چرخ پیر مباش

شماره قصیده 94: ای سنایی خواجهٔ جانی غلام تن مباش

شماره قصیده 95: ذات عشق ازلی را چون می‌آمد گهرش

شماره قصیده 96: مست گشتم ز لطف دشنامش

حرف گ

شماره قصیده 97: ای به آرام تو زمین را سنگ

شماره قصیده 98: ای سنایی نشود کار تو امروز چو چنگ

حرف ل

شماره قصیده 99: مقدسی که قدیمست از صفات کمال

شماره قصیده 100: ای حل شده از علم تو صد گونه مسائل

شماره قصیده 101: بس کنید آخر محال ای جملگی اصحاب مال

شماره قصیده 102: ای گرفتار نیاز و آز و حرص و حقد و مال

حرف م

شماره قصیده 103: چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم

شماره قصیده 104: مرحبا ای رایت تحقیق رایت را حشم

شماره قصیده 105: دوش چون صبح بر کشید علم

شماره قصیده 106: کجایی ای همه هوشت به سوی طبل و علم

شماره قصیده 107: مرحبا ای رایت تحقیق رایت را حشم

شماره قصیده 108: روحی فداک ای محتشم لبیک لبیک ای صنم

شماره قصیده 109: نماز شام من و دوست خوش نشسته بهم

شماره قصیده 110: زهی پشت و پناه هر دو عالم

شماره قصیده 111: ز باده بده ساقیا زود دادم

شماره قصیده 112: نظر همی کنم ار چند مختصر نظرم

شماره قصیده 113: درین لافگاه ارچه پیروز روزم

شماره قصیده 114: کی باشد کین قفس بپردازم

شماره قصیده 115: بخ بخ اگر این علم برافرازم

شماره قصیده 116: ای خدایی که بجز تو ملک‌العرش ندانم

شماره قصیده 117: قبله چون میخانه کردم پارسایی چون کنم

شماره قصیده 118: پسرا تا به کف عشوهٔ عشق تو دریم

شماره قصیده 119: خیز تا از روی مستی بیخ هستی بر کنیم

شماره قصیده 120: تا کی دم از علایق و طبع فلک زنیم

شماره قصیده 121: خیز تا خود ز عقل باز کنیم

شماره قصیده 122: گاه رزم آمد بیا تا عزم زی میدان کنیم

شماره قصیده 123: گاه آن آمد که با مردان سوی میدان شویم

شماره قصیده 124: بر بساز کم زنان خود را بر آن مهتر نهیم

حرف ن

شماره قصیده 125: عقل محرم تا بود دستور سلطان بدن

شماره قصیده 126: ای امیرالمومنین ای شمع دین ای بوالحسن

شماره قصیده 127: الا یا خیمهٔ گردان به گرد بیستون مسکن

شماره قصیده 128: پیش پریشان مکن از پی آشوب من

شماره قصیده 129: گر شراب دوست را در دست تو نبود ثمن

شماره قصیده 130: چون من و چون تو شد ای دوست چمن

شماره قصیده 131: دی ز دلتنگی زمانی طوف کردم در چمن

شماره قصیده 132: ای همیشه دل به حرص و آز کرده مرتهن

شماره قصیده 133: کرد نوروز چو بتخانه چمن

شماره قصیده 134: برگ بی‌برگی نداری لاف درویشی مزن

شماره قصیده 135: ای ز راه لطف و رحمت متصل با عقل و جان

شماره قصیده 136: بنه چوگان ز دست ای دل که گمشد گوی در میدان

شماره قصیده 137: ویحک ای پردهٔ پرده‌در در ما نگران

شماره قصیده 138: چرخ نارد به حکم صدر دوران

شماره قصیده 139: دین را حرمیست در خراسان

شماره قصیده 140: ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان

شماره قصیده 141: خجسته باد بهاری بهار ارسنجان

شماره قصیده 142: تا کی از یاران وصیت تخت و افسر داشتن

شماره قصیده 143: کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن

شماره قصیده 144: شرط مردان نیست در دل عشق جانان داشتن

شماره قصیده 145: دست اندر لام لا خواهم زدن

شماره قصیده 146: ای مسافر اندرین ره گام عاشق‌وار زن

شماره قصیده 147: ای یار مقامر دل پیش آی و دمی کم زن

شماره قصیده 148: چون مردان بشکن این زندان یکی آهنگ صحرا کن

شماره قصیده 149: رحل بگذار ای سنایی رطل مالامال کن

شماره قصیده 150: ای سنایی قدح دمادم کن

شماره قصیده 151: ای سنایی خویشتن را بی سر و سامان مکن

شماره قصیده 152: ای دل ار در بند عشقی عقل را تمکین مکن

شماره قصیده 153: ای منزه ذات تو «اما یقول الظالمون»

شماره قصیده 154: ایا از چنبر اسلام دایم برده سر بیرون

شماره قصیده 155: در میان کفر و دین بی اتفاق آن و این

شماره قصیده 156: ای گزیده مر ترا از خلق رب‌العالمین

شماره قصیده 157: هر که را ملک قناعت شد مسلم بر زمین

شماره قصیده 158: ای امین شاه و سلطان و امیر ملک و دین

شماره قصیده 159: تا سرا پرده زد به علیین

شماره قصیده 160: بس که شنیدی صفت روم و چین

حرف و

شماره قصیده 161: ای مقتدای اهل طریقت کلام تو

شماره قصیده 162: ای برده عقل ما اجل ناگهان تو

شماره قصیده 163: ای تماشاگاه جانها صورت زیبای تو

شماره قصیده 164: جهان پر درد می‌بینم دوا کو

شماره قصیده 165: ای سنایی عاشقی را درد باید درد کو

شماره قصیده 166: سر به سر دعویست مردا مرد معنی دار کو

شماره قصیده 167: راه دین پیداست لیکن صادق دین‌دار کو

شماره قصیده 168: دلی از خلق عالم بی‌غمی کو

شماره قصیده 169: جویندهٔ جان آمده ای عقل زهی کو

حرف ه

شماره قصیده 170: آمد هلال دلها ناگه پدید ناگه

شماره قصیده 171: در همه ملک ندید از مه مردان شاه

شماره قصیده 172: ای ایزدت را رحمت آفریده

شماره قصیده 173: ای دل غافل مباش خفته درین مرحله

حرف ی

شماره قصیده 174: گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی

شماره قصیده 175: ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی

شماره قصیده 176: ای ز عشق دین سوی بیت‌الحرام آورده رای

شماره قصیده 177: ای ز آواز و جمال تو جهان پر طربی

شماره قصیده 178: دلا زین تیرگی زندان اگر روزی رها یابی

شماره قصیده 179: ایا مانده بی‌موجب هر مرادی

شماره قصیده 180: این چه بود ای جان که ناگه آتش اندر من زدی

شماره قصیده 181: ای پدیدار آمده همچون پری با دلبری

شماره قصیده 182: شیفته کرد مرا هندوکی همچو پری

شماره قصیده 183: گرد رخت صف زده لشکر دیو و پری

شماره قصیده 185: ای دل ار خواهی که یابی رستگاری آن سری

شماره قصیده 186: ای سنایی بی کله شو گرت باید سروری

شماره قصیده 184: با چشم چو بحرم ز گهر خنده نگاری

شماره قصیده 188: ای سنایی چند لاف از خواجه و مهتر زنی

شماره قصیده 189: عشق تو بربود ز من مایهٔ مایی و منی

شماره قصیده 187: ای اصل تو ز خاک سیاه و تن از منی

شماره قصیده 190: مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی

شماره قصیده 191: بمیر ای حکیم از چنین زندگانی

شماره قصیده 192: تا کی این لاف در سخن رانی

شماره قصیده 193: شگفت آید مرا بر دل ازین زندان سلطانی

شماره قصیده 194: ای کس به سزا وصف تو ناکرده بیانی

شماره قصیده 195: از خانه برون رفتم من دوش به نادانی

شماره قصیده 196: زیر دام عشوه تا چند ای سنایی دم زنی

شماره قصیده 197: بیا تا اهل معنی را درین عالم به غم بینی

شماره قصیده 198: دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی

شماره قصیده 199: فضل یحیاست بر ضعیف و قوی

شماره قصیده 200: نه از اینجا نه از آنجا دل من برد مهی

شماره قصیده 201: چرا چو روز بهار ای نگار خرگاهی

شماره قصیده 202: ای بنده به درگاه من آنگاه بر آیی

شماره قصیده 203: هستی به حقیقت ای سنایی

شماره قصیده 204: ای خواجه ترا در دل اگر هست صفایی

قصاید و قطعات

حرف ا

شماره 1: امتحان واجب نیامد سفتن الماس را

شماره 2: وقف کن بر ناکسان این عالم تعطیل را

شماره 3: نکردی هرگزی پیدا خدای ما خدایی را

شماره 4: سور نادیده بجویند همی ماتم را

شماره 5: هست از آن سوی تو قرار مرا

شماره 6: دوش لفظ شکرفروش مرا

شماره 7: تا ز تو دور کند مکرمتش احزان را

شماره 8: همچو گوهر که بیاراید مر معدن را

حرف ب

شماره 9: زان رو که تا مرا ببری پیش خواجه آب

شماره 10: شد لبم پر باد و دل پر آتش و دیده پر آب

شماره 11: وز برون یار همچو روز و چو شب

شماره 12: صدر چرخ ثانی از فضل تو پندارم قصب

حرف ت

شماره 13: همچو هفت آبا تو دربایی و چون چار امهات

شماره 14: تازان کله اینجا غذی جان ملک ساخت

شماره 15: خرد ما بدو نظر کردست

شماره 16: خانهٔ خویش مرد را بندست

شماره 17: دست وزارت در آن بلند مقامست

شماره 18: آن تو کری نه سخن باریکست

شماره 19: مردمست آن روسبی زن مردمست

شماره 20: مطبخ او ز دود پاکیزه‌ست

شماره 21: تازگی جهل ز پژمردن اوست

شماره 22: وی عفو تو ز غایت رحمت پناه دوست

شماره 23: نبیره دوست من دشمن نه نیکوست

شماره 24: هر جا که ناله‌ایست دردیست

شماره 25: هر کرا از خرد و هش یاریست

شماره 26: کو دل آزاده‌ای کز تیغ او مجروح نیست

شماره 27: که مرا برگ پارسایی نیست

شماره 28: بنشین و برافگن شکم قاقم بر پشت

شماره 29: دوستی ویم به کاری نیست

شماره 30: حقا که مرا همچو تو مهمان دگری نیست

شماره 31: گر بمانم زنده دیگر با غرورم کار نیست

شماره 32: جان به تیر عشق خسته دل به کیوان شرط نیست

شماره 33: متلاشی چو نفس حیوانیست

شماره 34: زده استادوار نیش به دست

شماره 35: تیغ الماس گون گرفته به دست

شماره 36: حبذا کانی که خاکش زینت از عنبر گرفت

شماره 37: چون جهان ناپایدار آمد جهان چون خوانمت

شماره 38: مانده در کار خویشتن مبهوت

حرف ث

شماره 39: می باز ندانند مذکر ز مونث

حرف ج

شماره 40: به تو اسرار هر دلی محتاج

حرف خ

شماره 41: پاسخ شنو ار چند نه‌ای در خور پاسخ

حرف د

شماره 42: زینجا به فلک بر دو قبای ملکی داد

شماره 43: تا نیفتی ز پایهٔ امجاد

شماره 44: دادیم و هیچ گه نشدیم از زمانه شاد

شماره 45: کافران کشت و قلعه‌ها بگشاد

شماره 46: نعمت داده از تو بستاناد

شماره 47: به نامه‌ای ز من آن قوم را نیامد یاد

شماره 48: دین به دل کرده‌ای اندر ره دنیا لابد

شماره 49: اگر در آب کسی جامهٔ تو برتابد

شماره 50: همه رنگ لب معشوق دارد

شماره 51: بست دولت میان و کام گذارد

شماره 52: مانند الف هیچ خم و پیچ ندارد

شماره 53: بر تو تهمت نهم ز روی خرد

شماره 54: گام چو در کوی طریقت نهاد

شماره 55: گر چه صورت به خاک تیره سپرد

شماره 56: صد و پنجه مسافر خشک بفشرد

شماره 57: سیرت و صورتت چو بستان کرد

شماره 58: حرص و آزم ساعتی رنجه نکرد

شماره 59: اندر آفاق ندیدم که یکی لمتر کرد

شماره 60: عقدهٔ نفی ز دیباچهٔ لا برگیرد

شماره 61: چون دو دانگش به هم افتاد به غایت بد شد

شماره 62: شبه از لعل پاکتر باشد

شماره 63: چون سکندر سفرپرست نشد

شماره 64: شاید ار زیر کی فرو ماند

شماره 65: چو سرش درد کند دشمنان دژم گردند

شماره 66: خویشتن محتشم همی دارند

شماره 67: مرد را کوزهٔ فقع سازند

شماره 68: تا به رخسارشان فرو نگرند

شماره 69: گر چه پاکی ترا پلید کند

شماره 70: صبر کار تو خوب زود کند

شماره 71: سر گری را سخن‌سرای کند

شماره 72: که معاصیش هیچ غم نکند

شماره 73: تا کی این شعبده و وعده و این بند بود

شماره 74: نزد هر زیرکی کم از خر بود

شماره 75: تا چون هوات بر همه کس قادری بود

شماره 76: هر زمان بر رادمردی سفله‌ای مهتر شود

شماره 77: کانکه ز تو زاد بلندان شود

شماره 78: که خطبه‌ها همی از نام تو بیاراید

شماره 79: در صدر به جز تو کس نیاید

شماره 80: بنای مملکت ویران نماید

شماره 81: چو آفتاب تو ناگاه زیر میغ آید

شماره 82: شادی مهتری به سر ناید

شماره 83: به رنج بردن تو چرخ زی تو نگراید

شماره 84: چو هر دو معنی نتوان همی معاینه دید

شماره 85: که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید

شماره 86: دمی بو که بی‌زای زحمت زید

شماره 87: در جام کینه خوشتر از آب و شکر کشید

شماره 88: گمان او یقین گردد یقین او گمان گردد

شماره 89: که کشف حال را در حال بی‌حالی زوال آید

شماره 90: فردا که به پیش تو رسول اجل آید

شماره 91: بی تو زحل و زهره به حوت و حمل آید

شماره 92: مجاز صفات وی از وی نهان شد

شماره 93: سرمهٔ تسلیم را در چشم روشن بین کشد

شماره 94: این جهان بی‌وفا چون ذره‌ای بر هم زند

شماره 95: تا یکی به ز ما قرین جوید

شماره 96: عهد بشکست و جاودانه نماند

حرف ر

شماره 97: کرکسان گرد او هزار هزار

شماره 98: درست گرددت این چون بپرسی از بیمار

شماره 99: زین پس اندر عهد ما نه پود ماندست و نه تار

شماره 100: زن نخواهد هیچ مردی تا بمیرد هوشیار

شماره 101: از همه معشوقگان معشوق‌تر

شماره 102: هیچ خر آن نبود هرگز حر

شماره 103: خانگاه محمد منصور

شماره 104: منه بر گردن چون سیم سنگور

حرف ز

شماره 105: تا بیابی ز جود ایشان چیز

شماره 106: از امیر سخا شدند عزیز

شماره 107: رسن گر بگیرد به بسیار چیز

حرف س

شماره 108: ملک تو ناقیاس و نامحسوس

شماره 109: نخواهم نیز عاقل بود و فرناس

حرف ش

شماره 110: بشکن شبهٔ شهوت و غواص درر باش

شماره 111: لیک محبوس مانده در تن خویش

شماره 112: بد مکن بر رهی کمانی خویش

حرف ع

شماره 113: هزاران سان عنا و درد جامع

حرف ف

شماره 114: که نشناسد مقفا را ز مردف

شماره 115: آن به که نگویی تو سخن را ز تصوف

حرف گ

شماره 116: از کمان ختنی تیر خدنگ

شماره 117: خواجه خیاطی از سر فرهنگ

حرف ل

شماره 118: ظهور ماه معالی بر آسمان جلال

حرف م

شماره 119: من از آمیزش این چار گهر خویش توام

شماره 120: لیک این دو گوی را به یک اندیشه پهنه‌ام

شماره 121: و آن شربها که دادی بر یاد تو بخوردم

شماره 122: رو تو همی گویی که من نستهم

شماره 123: چرا ازین و از آن خویشتن ز پس دارم

شماره 124: جز آرزوی صحبت تو کار ندارم

شماره 125: اول و آخر، چو همی بنگرم

شماره 126: بر سر خاک باد پیمودم

شماره 127: بفگند هم اندر زمان ز پایم

شماره 128: روی بفروخت ولیکن ز الم

شماره 129: خواهم که قصیده‌ای بیارایم

شماره 130: من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده دیده‌ام

شماره 131: وز فتنهٔ دین یاد کنم موی تو بینم

شماره 132: پسری دیدم تابنده‌تر از در یتیم

شماره 133: محمدت را همچنان چون ملک را تیغ و قلم

شماره 134: صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم

شماره 135: ما از تو به فضل و مردمی پیشیم

شماره 136: که زمانه ستمگریست عظیم

حرف ن

شماره 137: آب و می و لحن و خوش و بوستان

شماره 138: تا نگردی ز من گران گران

شماره 139: ندهد شادیی به طراران

شماره 140: باز کرده ز بهر دیدن عین

شماره 141: تا ز بد فعلی چه داری بر مسلمانان یقین

شماره 142: ور زنی لافی ز شرع احمد مختار زن

شماره 143: نیستی ایوب فرمان از دم کرمان مکن

شماره 144: پنجهٔ شیران نداری عزم این میدان مکن

شماره 145: کار دشوارست تو بر خویشتن آسان مکن

شماره 146: سینهٔ گنجشک جویی دعوی بازی مکن

شماره 147: کاندر همه عالم چه به ای سام نریمان

شماره 148: اندرین وقت همه بی‌سنگان

شماره 149: باشند پیش خوانش دایم مدیح خوان

شماره 150: تو جود کریمانه با من بکن

شماره 151: دو زبان و دو روی گاه سخن

شماره 152: ذکر و شعر توام چو دین و چو دین

حرف و

شماره 153: آن دو حمال گام گستر تو

شماره 154: پستهٔ دربار او لعل گهر پوش او

شماره 155: زان که نسازد همی قبلهٔ دل سوی او

شماره 156: همچو دل جانت بر آن صدر جهان همراه کو

شماره 157: علی نامی دریغ این نام بر تو

شماره 158: نه بدان کز راه عقل و معرفت پیشم ز تو

شماره 159: برتر ز سرومان همی آید حشیش تو

حرف ه

شماره 160: وز تو خرگاه چون سپهر از ماه

شماره 161: کرد روزیش از آن جهان آگاه

شماره 162: باشد که دست ظلم بداری ز بی‌گناه

شماره 163: باد بر افزون چو مه یکشبه

شماره 164: چنین باشد کسی را کو درم نه

شماره 165: واقف شده بر معرفت خرقه و خورده

شماره 166: رخت بر تخت عیسی آورده

شماره 167: وین چه دورست اینکه سرمستند هشیاران همه

حرف ی

شماره 168: سیرت ابرار را در طبع اضراری مجوی

شماره 169: بر در میدان این درگاه طنازی کنی

شماره 170: ما را ز نه چیزی برسانید به چیزی

شماره 171: بر تخت تو اندر دین بر از عرش مجیدستی

شماره 172: گفتم او را که به نزدیک من آی

شماره 173: نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای

شماره 174: که از خوب گویی و از خوشخویی

شماره 175: ننهد مرد خردمند سوی مستی پی

شماره 176: به فعل اندر نیاید زو درشتی

شماره 177: چه عطایی از او چه عاریتی

شماره 178: آخر چو نکو نکو نگه کردی

شماره 179: قصه ز روزن و سرای آری

شماره 180: داد او را تاج و تخت و ملک عالم بر سری

شماره 181: چون فرورید قوم او پسری

شماره 182: شد یار فلک عقل فلکسای معزی

شماره 183: که گر شدی معزی تو دایم همی زی

شماره 184: زن تو راستست و تو کاژی

شماره 185: از پی بخششت ای خواجه علی

شماره 186: من نیز بگویم ار نجوشی

شماره 187: یا مسیح از آسمان آید همی

شماره 188: نیافت خواهد پاسخ ز لفظ من تنگی

شماره 189: اندر حکایت خلفا زید باهلی

شماره 190: یا پس چو زاده بودم جان را بدادمی

شماره 191: خواه با او مردمی کن خواه با او کژدمی

شماره 192: بینم مضرت تن و نقصان جان همی

شماره 193: در پیشش ار نیافتمی روی زردمی

شماره 194: وز صورت ما بین ز رخ دوست نشانی

شماره 195: که اکنونست بیشک زندگانی

شماره 196: چونت بخوانم نیایی اینت گرانی

شماره 197: نیازارم از تو بدین بدگمانی

شماره 198: شد ز &8230; روا که مابونی

شماره 199: برد از هر دو بلا روسیهی

شماره 200: با کژی خوارتر ز خار بوی

شماره 201: آنچه گوید مگوی عقل مگوی

شماره 202: همچون بلندنی که بود بر بلندیی

شماره 203: نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

ترجیعات

شمارهٔ ۱ - ترجیع در مدح تاج‌الدین ابوبکربن محمد

شمارهٔ ۲ - ترجیع در مصیبت ضیاء الدین محمد مشهور به سیف المناظرین

ترکیبات

شمارهٔ ۱ - ترکیب بند موشح در مدح خواجه امام محمد بن محمد

شمارهٔ ۲ - ترکیب بند در مدح ایرانشاه

شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در مدح مکین‌الدین

شمارهٔ ۴ - در مدح عمادالدین سیف‌الحق ابوالمفاخر محمدبن منصور

مسمطات

شمارهٔ ۱ - افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را

شمارهٔ ۲ - از من جدا شد ناگهان بر من جهان شد چون قفس

شمارهٔ ۳ - در مدح خواجه حکیم حسن اسعد غزنوی

رباعیات

حرف ا

رباعی شماره 1: عشقست مرا بهینه‌تر کیش بتا

رباعی شماره 2: در دست منت همیشه دامن بادا

رباعی شماره 3: عشقا تو در آتش نهادی ما را

رباعی شماره 4: آنی که قرار با تو باشد ما را

رباعی شماره 5: ای کبک شکار نیست جز باز ترا

رباعی شماره 6: هر چند بسوختی به هر باب مرا

رباعی شماره 7: چون دوست نمود راه طامات مرا

رباعی شماره 8: در منزل وصل توشه‌ای نیست مرا

رباعی شماره 9: در دل ز طرب شکفته باغیست مرا

رباعی شماره 10: اندوه تو دلشاد کند مرجان را

رباعی شماره 11: کی باشد که ز طلعت دون شما

رباعی شماره 12: گردی نبرد ز بوسه از افسر ما

رباعی شماره 13: در دل کردی قصد بداندیشی ما

حرف ب

رباعی شماره 14: زان سوزد چشم تو زان ریزد آب

رباعی شماره 15: تا در چشمم نشسته بودی در تاب

رباعی شماره 16: چگونه‌ای، داد جواب

رباعی شماره 17: گفتی که کیت بینم ای در خوشاب

رباعی شماره 18: آنکس که ز عابدی در ایام شراب

رباعی شماره 19: روزاز دورخت بروشنی ماند عجب

رباعی شماره 20: ای مجلس تو چو بخت نیک اصل طرب

رباعی شماره 21: لبهات می ست و می بود اصل طرب

رباعی شماره 22: نیلوفر و لاله هر دو بی‌هیچ سبب

رباعی شماره 23: تا بشنیدم که گرمی از آتش تب

رباعی شماره 24: از روی تو و زلف تو روز آمد و شب

رباعی شماره 25: تا دیده‌ام آن سیب خوش دوست فریب

حرف ت

رباعی شماره 26: بی‌خوابی شب جان مرا گر چه بکاست

رباعی شماره 27: ای جان عزیز تن بباید پرداخت

رباعی شماره 28: آن موی که سوز عاشقان می‌انگیخت

رباعی شماره 29: در دوستی ای صنم چو دادم دادت

رباعی شماره 30: ای مانده زمان بنده اندر یادت

رباعی شماره 31: ای کرده فلک به خون من نامزدت

رباعی شماره 32: صدبار به بوسه آزمودم پارت

رباعی شماره 33: ای خواجه محمد ای محامد سیرت

رباعی شماره 34: زین پس هر چون که داردم دوست رواست

رباعی شماره 35: خورشید به زیر دام معشوقهٔ ماست

رباعی شماره 36: بیرون جهان همه درون دل ماست

رباعی شماره 37: روز از طلبت پردهٔ بیکاری ماست

رباعی شماره 38: هر باطل را که رهگذر بر گل ماست

رباعی شماره 39: هجرت به دلم چو آتشی در پیوست

رباعی شماره 40: دستی که حمایل تو بودی پیوست

رباعی شماره 41: تا زلف بتم به بند زنجیر منست

رباعی شماره 42: خواهم که به اندیشه و یارای درست

رباعی شماره 43: گفتم پس از آنهمه طلبهای درست

رباعی شماره 44: مستست بتا چشم تو و تیر به دست

رباعی شماره 45: ای مه تویی از چهار گوهر شده هست

رباعی شماره 46: چون من به خودی نیامدم روز نخست

رباعی شماره 47: ای چون گل و مل در به در و دست به دست

رباعی شماره 48: ای نیست شده ذات تو در پردهٔ هست

رباعی شماره 49: لشکرگه عشق عارض خرم تست

رباعی شماره 50: گیرم که چو گل همه نکویی با تست

رباعی شماره 51: محراب جهان جمال رخسارهٔ تست

رباعی شماره 52: امروز ببر زانچه ترا پیوندست

رباعی شماره 53: بر من فلک ار دست جفا گستردست

رباعی شماره 54: تا جان مرا بادهٔ مهرت سودست

رباعی شماره 55: در دام تو هر کس که گرفتارترست

رباعی شماره 56: مژگان و لبش عذر و عذابی دگرست

رباعی شماره 57: هر خوش پسری را حرکات دگرست

رباعی شماره 58: هر روز مرا با تو نیازی دگرست

رباعی شماره 59: در شهر هر آنکسی که او مشهورست

رباعی شماره 60: غم خوردن این جهان فانی هوسست

رباعی شماره 61: در دیدهٔ کبر کبریای تو بسست

رباعی شماره 62: گر گویم جان فدا کنم جان نفسست

رباعی شماره 63: تا این دل من همیشه عشق اندیش‌ست

رباعی شماره 64: زین روی که راه عشق راهی تنگ‌ست

رباعی شماره 65: ار نیست دهان فزونت ار هست کمست

رباعی شماره 66: تنگی دهن یار ز اندیشه کمست

رباعی شماره 67: هر روز مرا ز عشق جان انجامت

رباعی شماره 68: آنجا که سر تیغ ترا یافتن ست

رباعی شماره 69: آنم که مرا نه دل نه جان و نه تنست

رباعی شماره 70: برهان محبت نفس سرد منست

رباعی شماره 71: شبها ز فراق تو دلم پر خونست

رباعی شماره 72: آن روز که بیش با من او را کینست

رباعی شماره 73: در مرگ حیات اهل داد و دینست

رباعی شماره 74: آنکس که سرت برید غمخوار تو اوست

رباعی شماره 75: آنکس که به یاد او مرا کار نکوست

رباعی شماره 76: ایام درشت رام بهرام شه‌ست

رباعی شماره 77: هر چند بلای عشق دشمن کامیست

رباعی شماره 78: در دام تو هر کس که گرفتارترست

رباعی شماره 79: چندان چشمم که در غم هجر گریست

رباعی شماره 80: گویند که راستی چو زر کانیست

رباعی شماره 81: کمتر ز من ای جان به جهان خاکی نیست

رباعی شماره 82: اندر عقب دکان قصاب گویست

رباعی شماره 83: زلفین تو تا بوی گل نوروزیست

رباعی شماره 84: عقلی که ز لطف دیدهٔ جان پنداشت

رباعی شماره 85: روزی که رطب داد همی از پیشت

رباعی شماره 86: نوری که همی جمع نیابی در مشت

رباعی شماره 87: بس عابد را که سرو بالای تو کشت

رباعی شماره 88: صد بار رهی بیش به کوی تو شتافت

رباعی شماره 89: بویی که مرا ز وصل یار آمد رفت

رباعی شماره 90: ای عالم علم پیشگاه تو برفت

رباعی شماره 91: رازی که سر زلف تو با باد بگفت

رباعی شماره 92: چون دید مرا رخانش چون گل بشکفت

رباعی شماره 93: افلاک به تیر عشق بتوانم سفت

رباعی شماره 94: تا کی باشم با غم هجران تو جفت

رباعی شماره 95: در خاک بجستمت چو خور یافتمت

رباعی شماره 96: ای دیدهٔ روشن سنایی ز غمت

رباعی شماره 97: از ظلمت چون گرفته ما هم ز غمت

رباعی شماره 98: دل خسته و زار و ناتوانم ز غمت

رباعی شماره 99: هر چند دلم بیش کشد بار غمت

رباعی شماره 100: سرو چمنی یاد نیاید ز منت

رباعی شماره 101: زین رفتن جان ربای درد افزایت

رباعی شماره 102: آتش در زن ز کبریا در کویت

حرف ج

رباعی شماره 103: هستی تو سزای این و صد چندین رنج

حرف ح

رباعی شماره 104: اندر همه عمر من بسی وقت صبوح

حرف د

رباعی شماره 105: هر جاه ترا بلندی جوزا باد

رباعی شماره 106: ای شاخ تو اقبال و خرد بارت باد

رباعی شماره 107: گوشت سوی عاقلان غافل‌وش باد

رباعی شماره 108: زلفینانت همیشه خم در خم باد

رباعی شماره 109: نور بصرم خاک قدمهای تو باد

رباعی شماره 110: اصل همه شادی از دل شاد تو باد

رباعی شماره 111: از کبر چو من طبع تو بگریخته باد

رباعی شماره 112: گردی که ز دیوار تو برباید باد

رباعی شماره 113: کاری که نه کار تست ناساخته باد

رباعی شماره 114: چشمم ز فراق تو جهانسوز مباد

رباعی شماره 115: آن را شایی که باشم از عشق تو شاد

رباعی شماره 116: آن به که کنم یاد تو ای حور نژاد

رباعی شماره 117: ما را بجز از تو عالم افروز مباد

رباعی شماره 118: در دیدهٔ خصم نیک روی تو مباد

رباعی شماره 119: آب از اثر عارض تو می گردد

رباعی شماره 120: تن در غم تو در آب منزل دارد

رباعی شماره 121: هجر تو خوشست اگر چه زارم دارد

رباعی شماره 122: از روی تو دیده‌ها جمالی دارد

رباعی شماره 123: با هجر تو بنده دل خمین می‌دارد

رباعی شماره 124: ای صورت تو سکون دلها چو خرد

رباعی شماره 125: گه جفت صلاح باشم و یار خرد

رباعی شماره 126: من چون تو نیابم تو چو من یابی صد

رباعی شماره 127: روزی که بود دلت ز جانان پر درد

رباعی شماره 128: گر خاک شوم چو باد بر من گذرد

رباعی شماره 129: بر رهگذر دوست کمین خواهم کرد

رباعی شماره 130: از دور مرا بدید لب خندان کرد

رباعی شماره 131: سودای توام بی‌سر و بی‌سامان کرد

رباعی شماره 132: روزی که سر از پرده برون خواهی کرد

رباعی شماره 133: چون چهرهٔ تو ز گریه باشد پر درد

رباعی شماره 134: گفتا که به گرد کوی ما خیره مگرد

رباعی شماره 135: منگر تو بدانکه ذوفنون آید مرد

رباعی شماره 136: رو گرد سراپردهٔ اسرار مگرد

رباعی شماره 137: آن بت که دل مرا فرا چنگ آورد

رباعی شماره 138: بس دل که غم سود و زیان تو خورد

رباعی شماره 139: هر کو به جهان راه قلندر گیرد

رباعی شماره 140: چون پوست کشد کارد به دندان گیرد

رباعی شماره 141: این اسب قلندری نه هر کس تازد

رباعی شماره 142: گبری که گرسنه شد به نانی ارزد

رباعی شماره 143: بادی که ز کوی آن نگارین خیزد

رباعی شماره 144: ای آنکه برت مردم بد، دد باشد

رباعی شماره 145: دشنام که از لب تو مهوش باشد

رباعی شماره 146: تو شیردلی شکار تو دل باشد

رباعی شماره 147: این ضامن صبر من خجل خواهد شد

رباعی شماره 148: در راه قلندری زیان سود تو شد

رباعی شماره 149: بالای بتان چاکر بالای تو شد

رباعی شماره 150: از فقر نشان نگر که در عود آمد

رباعی شماره 151: در هجر توام قوت یک آه نماند

رباعی شماره 152: نارفته به کوی صدق در گامی چند

رباعی شماره 153: نقاش که بر نقش تو پرگار افگند

رباعی شماره 154: مرغان که خروش بی‌نهایت کردند

رباعی شماره 155: ای گل نه به سیم اگر به جانت بخرند

رباعی شماره 156: این بی‌ریشان که سغبهٔ سیم و زرند

رباعی شماره 157: سیمرغ نه‌ای که بی تو نام تو برند

رباعی شماره 158: سادات به یک بار همه مهجورند

رباعی شماره 159: با یاد تو جام زهر چون نوش کشند

رباعی شماره 160: تا عشق قد تو همچو چنبر نکند

رباعی شماره 161: عشق تو کرای شادی و غم نکند

رباعی شماره 162: بسیار مگو دلا که سودی نکند

رباعی شماره 163: یک دم سر زلف خویش پر خم نکند

رباعی شماره 164: عشاق اگر دو کون پیش تو نهند

رباعی شماره 165: عشق و غم تو اگر چه بی‌دادانند

رباعی شماره 166: آنها که اسیر عشق دلدارانند

رباعی شماره 167: آنها که درین حدیث آویخته‌اند

رباعی شماره 168: دیده ز فراق تو زیان می‌بیند

رباعی شماره 169: آن روز که مهر کار گردون زده‌اند

رباعی شماره 170: تا در طلب مات همی کام بود

رباعی شماره 171: آن ذات که پروردهٔ اسرار بود

رباعی شماره 172: هر بوده که او ز اصل نابود بود

رباعی شماره 173: دل بندهٔ عاشقی تن آزاد چه سود باشد

رباعی شماره 174: زن، زن ز وفا شود ز زیور نشود

رباعی شماره 175: ترسم که دل از وصل تو خرم نشود

رباعی شماره 176: یک روز دلت به مهر ما نگراید

رباعی شماره 177: آنی که فدای تو روان می‌باید

رباعی شماره 178: گاهی فلکم گریستن فرماید

رباعی شماره 179: روزی که بتم ز فوطه رخ بنماید

رباعی شماره 180: مردی که به راه عشق جان فرساید

رباعی شماره 181: آن باید آن که مرد عاشق آید

رباعی شماره 182: آن عنبر نیم تاب در هم نگرید

رباعی شماره 183: دی بنده چو آن لالهٔ خندان تو دید

رباعی شماره 184: اکنون که سیاهی ای دل چون خورشید

رباعی شماره 185: ای دیدن تو راحت جانم جاوید

رباعی شماره 186: ای خورشیدی که نورت از روی امید

رباعی شماره 187: یک ذره نسیم خاک پایت بوزید

حرف ر

رباعی شماره 188: گویی که من از بلعجبی دارم عار

رباعی شماره 189: چون از اجل تو دید بر لوح آثار

رباعی شماره 190: نازان و گرازان به وثاق آمد یار

رباعی شماره 191: از غایت بی‌تکلفی ما در هر کار

رباعی شماره 192: نه چرخ به کام ما بگردد یک بار

رباعی شماره 193: بخت و دل من ز من برآورد دمار

رباعی شماره 194: ای گشته چو ماه و همچو خورشید سمر

رباعی شماره 195: ای روی تو رخشنده‌تر از قبلهٔ گبر

رباعی شماره 196: آن کس که چو او نبود در دهر دگر

حرف ز

رباعی شماره 197: بازی بنگر عشق چه کردست آغاز

رباعی شماره 198: هرگز دل من به آشکارا و به راز

رباعی شماره 199: اول تو حدیث عشق کردی آغاز

رباعی شماره 200: از عشق تو ای صنم به شبهای دراز

رباعی شماره 201: خوشخو شده بود آن صنم قاعده‌ساز

رباعی شماره 202: نادیده ترا چو راه را کردم باز

رباعی شماره 203: خواهی که ترا روی دهد صرف نیاز

رباعی شماره 204: عقلی که همیشه با روانی دمساز

رباعی شماره 205: شب گشت ز هجران دل فروزم روز

رباعی شماره 206: ای گلبن نابسوده او باش هنوز

رباعی شماره 207: آسیمه سران بی‌نواییم هنوز

رباعی شماره 208: بر چرخ نهاده پای بستیم هنوز

رباعی شماره 209: ای در سر زلف تو صبا عنبر بیز

حرف س

رباعی شماره 210: درد دلم از طبیب بیهوده مپرس

رباعی شماره 211: ای دیده ز هر طرف که برخیزد خس

رباعی شماره 212: خواندیم گرسنه ما ز دل یار هوس

رباعی شماره 213: ای چون هستی برده دل من به هوس

رباعی شماره 214: ای من به تو زنده همچو مردم به نفس

رباعی شماره 215: اندر طلبت هزار دل کرد هوس

رباعی شماره 216: شمعی که چو پروانه بود نزد تو کس

رباعی شماره 217: بادی که بیاوری به ما جان چو نفس

حرف ش

رباعی شماره 218: ای تن وطن بلای آن دلکش باش

رباعی شماره 219: ای گشته دل و جان من از عشق تو لاش

رباعی شماره 220: با من ز دریچه‌ای مشبک دلکش

رباعی شماره 221: ای عارض گل پوش سمن پاش تو خوش

رباعی شماره 222: بر طرف قمر نهاده مشک و شکرش

رباعی شماره 223: چون نزد رهی درآیی ای دلبر کش

رباعی شماره 224: نی آب دو چشم داری ای حورافش

رباعی شماره 225: با سینهٔ این و آن چه گویی غم خویش

رباعی شماره 226: می بر کف گیر و هر دو عالم بفروش

رباعی شماره 227: ای برده دل من چو هزاران درویش

رباعی شماره 228: گه در پی دین رویم و گه در پی کیش

رباعی شماره 229: هر چند بود مردم دانا درویش

رباعی شماره 230: دی آمدنی به حیرت از منزل خویش

رباعی شماره 231: آراست بهار کوی و دروازهٔ خویش

رباعی شماره 232: از عشق تو ای سنگدل کافر کیش

حرف ع

رباعی شماره 233: معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع

حرف غ

رباعی شماره 234: از یار وفا مجوی کاندر هر باغ

رباعی شماره 235: نیکوتری از آب روان اندر باغ

رباعی شماره 236: نادیده من از عشق تو یک روز فراغ

رباعی شماره 237: ای بیماری سرو ترا کرده کناغ

رباعی شماره 238: در راه تو ار سود و زیانم فارغ

حرف ق

رباعی شماره 239: تا دید هوات در دلم غایت عشق

رباعی شماره 240: بر سین سریر سر سپاه آمد عشق

رباعی شماره 241: جز من به جهان نبود کس در خور عشق

رباعی شماره 242: تحویل کنم نام خود از دفتر عشق

رباعی شماره 243: جز تیر بلا نبود در ترکش عشق

رباعی شماره 244: گویند که کرده‌ای دلت بردهٔ عشق

رباعی شماره 245: کی بسته کند عقل سراپردهٔ عشق

رباعی شماره 246: چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق

رباعی شماره 247: خورشید سما بسوزد از سایهٔ عشق

رباعی شماره 248: آن روز که شیر خوردم از دایهٔ عشق

حرف ک

رباعی شماره 249: کردی تو پریر آب وصل از رخ پاک

رباعی شماره 250: ای آصف این زمانه از خاطر پاک

رباعی شماره 251: زین پیش به شبهای سیاه شبه‌ناک

حرف ل

رباعی شماره 252: ناید به کف آن زلف سمن مال به مال

رباعی شماره 253: هر چند شدم ز عش تو خوار و خجل

رباعی شماره 254: ای عهد تو عهد دوستان سر پل

رباعی شماره 255: از گفتهٔ بد گوی تو چون هر عاقل

رباعی شماره 256: با چهرهٔ آن نگار خندان ای گل

رباعی شماره 257: ای عمر عزیز داده بر باد ز جهل

حرف م

رباعی شماره 258: در عشق تو خفته همچو ابروی توام

رباعی شماره 259: از روی عتاب اگر چه گویی سردم

رباعی شماره 260: بسیار ز عاشقیت غمها خوردم

رباعی شماره 261: بر دل ز غم فراق داغی دارم

رباعی شماره 262: هر بار ز دیده از تو در تیمارم

رباعی شماره 263: هر روز به درد از تو نویدی دارم

رباعی شماره 264: نامت پس ازین یارا به اسم دارم

رباعی شماره 265: در خوابگه از دل شب آتش بیزم

رباعی شماره 266: چون در غم آن نگار سرکش باشم

رباعی شماره 267: گفتم خود را ز خس نگهدار ای چشم

رباعی شماره 268: افسرده شد از دم دهانم دم چشم

رباعی شماره 269: گر با فلکم کنی برابر بیشم

رباعی شماره 270: روز آمد و برکشید خورشید علم

رباعی شماره 271: تیغ از کف و بازوی تو ای فخر امم

رباعی شماره 272: چون گل صنما جامه به صد جا چاکم

رباعی شماره 273: با دولت حسن دوست اندر جنگم

رباعی شماره 274: ای بسته به تو مهر و وفا یک عالم

رباعی شماره 275: ای گشته فراق تو غم‌افزای دلم

رباعی شماره 276: پر شد ز شراب عشق جانا جامم

رباعی شماره 277: یک بوسه بر آن لبان خندان نزنم

رباعی شماره 278: بی وصل تو زندگانی ای مه چکنم

رباعی شماره 279: گیرم ز غمت جان و خرد پیر کنم

رباعی شماره 280: دارد پشتم ز وعدهٔ خام تو خم

رباعی شماره 281: ای چون شکن زلف تو پشتم خم خم

رباعی شماره 282: از آمدنم فزود رنج بدنم

رباعی شماره 283: با ابر همیشه در عتابش بینم

رباعی شماره 284: فتحی که به آمدنت منصور شوم

رباعی شماره 285: در وصل شب و روز شمردیم بهم

رباعی شماره 286: مجرم رخ تو که ما بدو آساییم

رباعی شماره 287: چوبی بودم بود به گل در پایم

رباعی شماره 288: گفتم که مگر دل ز تو برداشته‌ایم

رباعی شماره 289: چون می دانی همه ز خاک و آبیم

رباعی شماره 290: یک چند در اسلام فرس تاخته‌ایم

رباعی شماره 291: راحت همه از غمی برانداخته‌ایم

رباعی شماره 292: از دیده درم خرید روی تو شدیم

رباعی شماره 293: ما شربت هجر تو چشیدیم و شدیم

رباعی شماره 294: زان یک نظر نهان که ما دزدیدیم

رباعی شماره 295: کاری که نه با تو بی‌نظام انگاریم

رباعی شماره 296: تا ظن نبری که از تو آگاه‌تریم

رباعی شماره 297: مانندهٔ باد اگر چه بی‌پا و سریم

رباعی شماره 298: با خوی بد تو گر چه در پرخاشیم

رباعی شماره 299: ای روی تو پاکیزه‌تر از کف کلیم

رباعی شماره 300: قائم به خودی از آن شب و روز مقیم

رباعی شماره 301: قلاشانیم و لاابالی حالیم

حرف ن

رباعی شماره 302: هستیم ز بندگیت ما شاد ای جان

رباعی شماره 303: اکنون که ز دونی ای جهان گذران

رباعی شماره 304: عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان

رباعی شماره 305: یک شب غم هجران تو ای جان جهان

رباعی شماره 306: گه سوی من آیی از لطیفی پویان

رباعی شماره 307: آزار ترا گرچه نهادم گردن

رباعی شماره 308: اندر دریا نهنگ باید بودن

رباعی شماره 309: در بند بلای آن بت کش بودن

رباعی شماره 310: تا چند ز سودای جهان پیمودن

رباعی شماره 311: ای دیده ز هر طرف که برخیزد خس

رباعی شماره 312: گر شاد نخواهی این دلم شاد مکن

رباعی شماره 313: فرمان حسود فتنه‌انگیز مکن

رباعی شماره 314: تا با خودی ارچه همنشینی با من

رباعی شماره 315: گه بردوزی به دامنم بر دامن

رباعی شماره 316: اکنون که ستد هوای تو داد از من

رباعی شماره 317: گه یار شوی تو با ملامت‌گر من

رباعی شماره 318: با من شب و روز گرم بودی به سخن

رباعی شماره 319: ای چون گل نوشکفته برطرف چمن

رباعی شماره 320: پندی دهمت اگر پذیری ای تن

رباعی شماره 321: ای یار قلندر خراباتی من

رباعی شماره 322: گر کرده بدی تو آزمون دل من

رباعی شماره 323: بد کمتر ازین کن ای بت سیمین‌تن

رباعی شماره 324: ای شاه چو لاله دارد از تو دشمن

رباعی شماره 325: بی تیر غمت پشت کمان دارم من

رباعی شماره 326: غمهای تو در میان جان دارم من

رباعی شماره 327: بختی نه که با دوست درآمیزم من

رباعی شماره 328: ای بی سببی همیشه آزردهٔ من

رباعی شماره 329: چون آمد شد بریدم از کوی تو من

رباعی شماره 330: از عشوهٔ چرخ در امانم ز تو من

رباعی شماره 331: دلها همه آب گشت و جانها همه خون

رباعی شماره 332: در جنب گرانی تو ای نوشتکین

رباعی شماره 333: بهرام دواند هر دو جویندهٔ کین

رباعی شماره 334: پار ارچه نمی‌کرد چو کفرم تمکین

حرف و

رباعی شماره 335: آب ارچه نمی‌رود به جویم با تو

رباعی شماره 336: ای طالع سعد روح فرخنده به تو

رباعی شماره 337: ای قامت سرو گشته کوتاه به تو

رباعی شماره 338: آنی که عدو چو برگ بیدست از تو

رباعی شماره 339: بی آنکه به کس رسید پیوند از تو

رباعی شماره 340: جز گرد دلم گشت نداند غم تو

رباعی شماره 341: ای مفلس ما ز مجلس خرم تو

رباعی شماره 342: ای بی تو دلیل اشهب و ادهم تو

رباعی شماره 343: چون موی شدم ز رشک پیراهن تو

رباعی شماره 344: دل سوخته شد در تف اندیشهٔ تو

رباعی شماره 345: ای زلف و رخ تو مایهٔ پیشهٔ تو

رباعی شماره 346: ای همت صد هزار کس در پی تو

رباعی شماره 347: دل کیست که گوهری فشاند بی تو

رباعی شماره 348: چون آتش تیز بی‌قرارم بی تو

رباعی شماره 349: ای عقل اگر چند شریفی دون شو

رباعی شماره 350: اندر ره عشق دلبران صادق کو

رباعی شماره 351: باز آن پسر چه زنخ خوش زن کو

رباعی شماره 352: ای معتبران شهر والیتان کو

حرف ه

رباعی شماره 353: گفتی گله کرده‌ای ز من با که و مه

رباعی شماره 354: ما ذات نهاده بر صفاتیم همه

رباعی شماره 355: گر بدگویی ترا بدی گفت ای ماه

رباعی شماره 356: از بهر یکی بوس به دو ماه ای ماه

رباعی شماره 357: با من ز دریچه‌ای مشبک دلخواه

رباعی شماره 358: زین عالم بی وفا بپردازی به

رباعی شماره 359: گر تو به صلاح خویش کم نازی به

رباعی شماره 360: جز یاد تو دل بهر چه بستم توبه

حرف ی

رباعی شماره 361: با من دو هزار عشوه بفروخته‌ای

رباعی شماره 362: در جامه و فوطه سخت خرم شده‌ای

رباعی شماره 363: ای آنکه تو رحمت خدایی شده‌ای

رباعی شماره 364: تا نقطهٔ خال مشک بر رخ زده‌ای

رباعی شماره 365: هر چند به دلبری کنون آمده‌ای

رباعی شماره 366: در حسن چو عشق نادرست آمده‌ای

رباعی شماره 367: خشنودی تو بجویم ای مولایی

رباعی شماره 368: چون نار اگرم فروختن فرمایی

رباعی شماره 369: گفتم که ببرم از تو ای بینایی

رباعی شماره 370: ای سوسن آزاد ز بس رعنایی

رباعی شماره 371: تا تو ز درون وفای او می‌جویی

رباعی شماره 372: غم کی خورد آنکه شادمانیش تویی

رباعی شماره 373: بیزار شو از خود که زیان تو تویی

رباعی شماره 374: مردی که برای دین سوارست تویی

رباعی شماره 375: چون حمله دهی نیک سوارا که تویی

رباعی شماره 376: خود ماه بود چنین منور که تویی

رباعی شماره 377: روشن‌تر از آفتاب و ماهی گویی

رباعی شماره 378: جایی که نمودی آن رخ روح‌افزای

رباعی شماره 379: با خصم تو از پی تو ای دهر آرای

رباعی شماره 380: در عشق تو ای شکر لب روح افزای

رباعی شماره 381: خود را چو عطا دهی فراوان مستای

رباعی شماره 382: در پیش خودم همی کنی آنجابی

رباعی شماره 383: شب را سلب روز فروزان کردی

رباعی شماره 384: صد چشمه ز چشم من براندی و شدی

رباعی شماره 385: ای رفته و دل برده چنین نپسندی

رباعی شماره 386: ای دل منیوش از آن صنم دلداری

رباعی شماره 387: در هر خم زلف مشکبیزی داری

رباعی شماره 388: زان چشم چو نرگس که به من در نگری

رباعی شماره 389: گیرم که غم هجر وصالم نخوری

رباعی شماره 390: از نکتهٔ فاضلان به اندام‌تری

رباعی شماره 391: گفتی که چو راه آشنایی گیری

رباعی شماره 392: باشد همه را چو بر ستارهٔ سحری

رباعی شماره 393: راهی که به اندیشهٔ دل می‌سپری

رباعی شماره 394: هست از دم من همیشه چرخ اندر دی

رباعی شماره 395: چون بلبل داریم برای بازی

رباعی شماره 396: گشتم ز غم فراق دیبا دوزی

رباعی شماره 397: در هجر تو گر دلم گراید به خسی

رباعی شماره 398: تا هشیاری به طعم مستی نرسی

رباعی شماره 399: در خدمت ما اگر زمانی باشی

رباعی شماره 400: تا چند ز جان مستمند اندیشی

رباعی شماره 401: ای عود بهشت فعل بیدی تا کی

رباعی شماره 402: بیداد تو بر جان سنایی تا کی

رباعی شماره 403: گر دنیا را به خاشه‌ای داشتمی

رباعی شماره 404: می خور که ظریفان جهان را دردی

رباعی شماره 405: گر آمدنم ز من بدی نامدمی

رباعی شماره 406: گر من سر ناز هر خسی داشتمی

رباعی شماره 407: گر من چو تو سنگین دل و ناخوش خومی

رباعی شماره 408: ای شمع ترا نگفتم از نادانی

رباعی شماره 409: ای آنکه مرا به جای عقل و جانی

رباعی شماره 410: پرسی که ز بهر مجلس افروختنی

رباعی شماره 411: یک روز نباشد که تو با کبر و منی

رباعی شماره 412: گفتم چو لبی بوسه ده‌ای بی‌معنی

رباعی شماره 413: تا مخرقه و راندهٔ هر در نشوی

رباعی شماره 414: جز راه قلندر و خرابات مپوی

رباعی شماره 415: گیرم که مقدم مقالات شوی

رباعی شماره 416: با هر تاری سوخته چون پود شوی

رباعی شماره 417: بر خاک نهم پیش تو سر گر خواهی

رباعی شماره 418: تا کی ز غم جهان امانی خواهی

رباعی شماره 419: از خلق ز راه تیز گوشی نرهی

رباعی شماره 420: تا شد صنما عشق تو همراه رهی

رباعی شماره 421: ای شور چو آب کامه و تلخ چو می

طریق التحقیق

بسم الله الرحمن الرحیم

اول ما خلق الله تعالی نوری

مدح امیرالمومنین علی ع

فی قدوم الخضر

در جواب حضرت خضر علیه السلام گوید

در سؤال از عقل کل و جواب او

در جواب عقل و سقیهم ربهم شراباً طهورا»

در شکایت احوال

هو الاول والآخروالظاهر والباطن وهو بکل شی‌ء علیم

فی الشکایه

فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح‌

مفتاح ابواب الاسرار مصباح ارواح الابرار

و لقد کرمنا بنی آدم

افحسبتم انما خلقناکم عبثاً

اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک

کما تعیشون تموتون وکما تموتون تحشرون

حکایت

قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء

قائد نفوس السالکین و نزهه قلوب المحققین

لیس‌کمثله شی‌ء و هو السمیع البصیر

دع نفسک و تعال

من عرف نفسه فقد عرف ربه

حکایت

ما رایت شیئاً !لا ورایت الله فیه

صفت اصحاب الطریقه

فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر

انما اموالکم واولادکم فتنه

منهاج العارفین و معراج العاشقین

خطوتان وقد وصل

کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون

‌فی وحدانیة الله تعالی‌

حکایت

**

فصل در صفت عشق و محبت

اولیاء الله لایموتون ولکن ینتقلون من دار الی دار

فصل در اثبات رؤیت الله تعالی

لا تدرکه الابصار وهو یدرک الابصار، طلب الهدایة والتوفیق بالعمل الصالح

در صفت کبر و عجب

و ان علیک لعنتی الی یوم الدین‌

فصل در مذمّت مرائی و ریائی

الذین یذکرون الله قیاماً وقعوداً و علی جنوبهم‌

والذین جاهدوافینا لنهدینهم سبلنا، صدق الله‌

شرف المؤمن استغناؤه عن الناس

فصل فی ترک الدنیا والاعراض عنه

فصل فی ذکر القلب والتخلص فی العقل

انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

فصل فی التسلیم

کل یوم هو فی شأن

فصل فی البلا

اذا اراد الله بقوم خیراً ابتلاهم فصل فی الضحی والبکاء

کثرة الضحک تمیت القلب

فصل فی الصبر والشکر

مناجات در تنزیه و تقدیس حضرت باری سبحانه تعالی

الایمان نصفان نصفه صبر ونصفه شکر

فصل فی العافیه

فاستقم کما اُ‌مرت و من تاب معک

در تنبیه غافل و مذمّت جاهل

الوحدة خیر من جلیس السوء والجلیس الصالح خیر من الوحده

اولئک کالانعام بل هم اضل واُ‌ولئک هم الغافلون

خسر الدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین

و ان منکم الا واردها کان علی ذلک حتماً مقضیاً

فصل در اکل و شرب

فصل فی الرزق

یفعل الله مایشاء و یحکم مایرید

یسئلونک عن الروح قل الروح من‌امرربی

خطاب به خورشید

والشمس وضحیها والقمراذا تلیها

فصل فی ذم الظلم

حکایت

الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم

در فضیلت عدالت

فصل فی ختم الکتاب

مدح سید کائنات و خاتم المرسلین

و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان


Not: Bazen Büyük Dosyaları tarayıcı açmayabilir...İndirerek okumaya Çalışınız.

Benzer Yazılar

Yorumlar